هاناهانا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

روزهای دختری به نام هانا

هانا 11 ماهه

سلام .......من خیلی خیلی شیطون شدم........من عاشق توپ بازی هستم.........  صبح تا شب در حال ورجه ورجه هستم...................اینجا مامانم برام مایو خریده..........ولی نمیدونم چرا این مایو یک کمکی برام بزرگه و مثل لباس شب شده...............   همنطور که می بینید من دستم رو اینور اونور می گیرم و همه جامیرم..............دیگه از روروئک هم خوشم نمی یاد ......چون سرعت آدم رو کم می کنه......... وقتی کسی نماز می خونه .......... خیلی با دقت بهش نگاه می کنم.............و هی می یام مهر رو کش می رم..............از همه چی نماز اصلا خوشم می یاد..........از لباسش ........از دولا راست شدنش...........خلاصه برام حسابی جالبه.......... ...
28 دی 1390

هانا و رفقا

مامان نوشت :هانا خانم خوبه................ولی شبا خیلی ناآرومی می کنه........کاشکی این هانا خانم به ما می گفت چه مشکلی داره..........یک ٥ دقیقه ای تقریبا فریاد می زنه تا از حال میری.............بچه ها کسی تجربه داره ..........البته یک دندون گنده هم داره داز بالا در می یاره............. هانا بی دندون حالا ٣ تا دندون پایین داره و یکی بالا.................مدل جدیده می دونید اولین عکسی که من از هانا دارم چی بود ........هفته ١٢ ........اون موقع ساعتها با دقت عکس رو نگاه می کردم............و حدس می زدم چه جوری می شه این خانم خوشگله..........   اون موقع هيچ بچه اي تو آشناها نبود و من با خودم فكر مي كردم ..........يعني هانا با كي ...
19 دی 1390

شب یلدا

امسال اولین شب یلدامن بود.....................من دیگه هر چهار تا فصل سال رو دیدم.................متاسفانه مامانم نتونست برای من لباس هندونه ای بخره............ولی من چون مهمونی خونه عمه جونم دعوت بودم این لباس رو پوشیدم که یکم شبیه هندونه شم..................   اینم یکی از ادا و اطوارای بنده است..........وقتی بهم می گن موش شو ....بینی رو جمع می کنم...و با صدا نفس نفس می کشم............ حدس بزنید من دارم اینجا با علاقه چی می خورممممممممممممم................لواشککککککککککککک..........می عاشق لواشک هستمممممممممممممم ...
2 دی 1390
1